شکنجه در زندانهای آخوندها ی حاکم ایران یک کار معمولی وعادی می باشد
ازشما خواهش دارم این کلیپ برایتان می گذارم لطفا نگاه کنید و درد دل این هموطن شکنجه شده را بشنوید که عامل این همه شکنجه وظلم براو امثال او توسط همین آخوندها ی حاکم برایران صور ت می گیرد این یک واقعیت است که بایستی از این منظر نگاه کرد این دژخیمان به هیچ چیزی رحم نمی کنند ونخواهند تنها برای حفظ بقا ی خود دست به این کارهای شنیع وسرکوب گرانه می زند
زهرا همه را به گریه در آورد:
گفته های زهرا شفیعی دهاقانی از هواداران محمد طاهری خطاب به اسماعیل بخشی در چالش من هم شکنجه شده ام به آقای وزیرروحانی
این کلیپ را خوب گوش کنید
گفته های زهرا شفیعی دهاقانی از هواداران محمد طاهری خطاب به اسماعیل بخشی در چالش من هم شکنجه شده ام به آقای وزیرروحانی
این کلیپ را خوب گوش کنیداسماعیل بخشی: در دوران بازداشت تا سرحد مرگ توسط وزارت
اطلاعات شکنجه شدم
اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفتتپه که در جریان تظاهرات و اعتراضهای کارگران نیشکر در ۲۷آبان ۹۷ بازداشت و نزدیک به یکماه در بازداشت بود، با انتشار پستی در حساب اینستاگرام خود شرایط بازداشت خود را تشریح کرده است که در روزهای نخست بازداشت، «بدون دلیل یا هیچ حرفی تا سر حد مرگ» مورد «شکنجه و زیر مشت و لگد» قرار گرفته است.
وی میگوید اثرات شکنجهها چنان دامنهدار بوده است که پس از آزادی هنوز دچار حملههای عصبی میشود و ناچار به استفاده از داروهای اعصاب و روان شده است.
در بخشی از نامه اسماعیل بخشی آمده است: شکنجهگران که خود را "سرباز گمنام امام زمان" مینامیدند، انواع و اقسام فحشهای رکیک جنسی به وی میدادند و کتک میزدند.
اسماعیل بخشی در ادامه گزارشش موضوع شنود مکالمات تلفنی با خانوادهاش توسط وزارت اطلاعات را آورده است. بازجوی او با اشاره به اینکه از مدتهای قبل تماسهای تلفنیاش شنود میشده، گفته است که «ما از همه چیز تو خبر داریم، حتی میدانیم همسرت چند بار بهخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است».
نماینده کارگران نیشکر هفتتپه هماکنون با اتهامات آخوند ساخته از قبیل «اخلال در نظم عمومی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «مشارکت در تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت» مواجه است، و در این زمینه برای او پروندهیی در شعبه ۱۲بازپرسی دادسرای عمومی رژیم در اهواز تشکیل شده است.
در بخشی از نامه اسماعیل بخشی خطاب به آخوند علوی وزیر اطلاعات بدنام آمده است:
«در ۲۵روزی که ناعادلانه در بازداشت وزارت اطلاعات بودم مصائب و رنجهایی بر من تحمیل شد که هنوز از شرّ آنها خلاص نشدم و برای رهایی از آنها به داروهای اعصاب و روان پناه آورده ام.
در روزهای اول بدون دلیل یا هیچ حرفی تا سر حد مرگ مرا شکنجه و زیر مشت و لگد گرفتند که تا ۷۲ساعت در سلولم از جایم نمیتوانستم تکان بخورم و آنقدر زده بودند که حتی از تاب درد خوابیدن هم برایم زجر آور بود و امروز پس از گذشت تقریباً دو ماه از آن روز سخت در دندههای شکستهام، کلیهها، گوش چپم و بیضه هایم احساس درد میکنم جالب اینکه شکنجهگران خود را سرباز گمنام امام زمان مینامیدند اما به بنده و خانم قلیان انواع اقسام فحشهای رکیک جنسی میدادند و ایشان راهم کتک میزدند اما از شکنجهٔ جسمی بدتر، شکنجههای روانی بود، نمیدانم چه بر سرم آوردند که مثل موش آب کشیده شده بودم و هنوز دستهایم میلرزد، منی که زمین زیر پایم میلرزید تحقیر شدم و به شخصیت دیگری بدل شده بودم و هنوز با وجود قرص های اعصاب و روان گاهی دچار حملههای شدید عصبی روحی و روانی می شوم».
در ادامه نامه اسماعیل بخشی، آمده است:
«برای من و خانوادهام بسیار بسیار مهمتر از شکنجههای جسمی و روحی ست بحث «شنودِ» مکالمات تلفنی بنده و خانوادهام توسط دستگاه اطلاعاتی شماست، بازجویم میگفت ما از همه چیز تو خبر داریم حتی میدانیم همسرت چند بار بهخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است گفتم از کجا میدانید گفت مدت ها تماسهای تو «شنود» میشد که باعث عصبانیت شدید من حین بازجویی شد. آیا «شنود» خصوصیترین مکالمات انسانها از نظر اخلاقی، حقوقبشری و دین اسلام رواست؟ به چه حقی مکالمات تلفنی خصوصی بنده و همسر عزیزم را دستگاه اطلاعاتی شما باید «شنود» کند؟؟؟».

به نظریک یک مقاله خوبی است
پاسخحذف