قیامی که از
دیماه گذشته در میهن ما چهره نشان داد، از سرفصلهای کیفی در تاریخچه
وقایع سیاسی ایران است. این رویداد در بطن خود بحث جایگزین رژیم آخوندی را
بار دیگر به موضوع عاجل روز تبدیل کرد. اقبال تودهای در سراسر کشور از
شعار براندازی و کوبیده شدن مهر «باطل شد» بر پروژه امنیتی دامن زدن به استحاله و توهم بیرون آمدن هرگونه «اصلاح و تغییر مفروض از درون این رژیم»، البته یک گواهی تاریخی ملت ایران بر صحت و حقانیت مواضع شورای ملی مقاومت ایران
است که از ۳۶سال پیش به اینسو، با میهنپرستی تمام و با رساترین صدا
اعلان و تبلیغشده است؛ اما همین ظهور اجتماعی بلافاصله غلیان و تلاطم جبهه
دشمنان مردم ایران را به دنبال داشت. احساس نگرانی عمیق از سر برآوردن
اقبال آلترناتیو برانداز نظام، آنها را فراگرفت. موج هیستریک کینهتوزی با
شورای ملی مقاومت و مسئول شورا که پس از شروع قیام شدت بیسابقه یافت و
عناد عجیب نهفته در آن، بازتاب همین احساس خطر فزاینده پاسدار نشان بود؛
بنابراین افسارگسیختن اضداد مقاومت ایران و تلاشهای مذبوحانهشان برای سرد
و خاموش کردن شرارههای این قیام و انداختن آن به مسیرهای دیگری غیر از
سرنگونی تام و تمام این نظام پلید، تماماً رویکردهایی ناشی از ترجیح
«ماندگاری همین نظام» بر «سرنگونی آن» است. خروجی این ضدیتهای کور با خط
سرنگونی و اوجگیری آلترناتیو انقلابی بهصورت نقد، تبلیغ یأس و پاسیویسم
جهت حفظ وضع موجود است. البته ازنظر اجتماعی کاملاً قابلدرک است که بهطور
ماهوی راهحل تغییر بنیادی نظام آخوندی موردقبول بسیاری با منافع اجتماعی
معین نمیتواند باشد؛ اما ازآنجاکه هزینه فضاحت این همدلی و همسویی با
آخوندها، در جامعه امروز ایران بسیار بالاست، این افراد منظور خود را هرگز
با صراحت بیان نمیکنند و با انواع روشهای ناصادقانه و استفاده از
زرورقهای فریبکارانه میپوشانند تا ضمن پیش بردن هدف مربوطه، قیمت
اقدامات ناموجه خود را هم نپردازند؛ اما چنین کسانی در انتخاب نهایی، بارها
و بارها بهناچار رژیم آخوندی و دستگاههای امنیتی آن را بر مقاومت ایران و
آلترناتیو انقلابی مرجح اعلام کردهاند و این بزنگاهی است که مچ شیادی
آنها را گیر میاندازد و در پس لفاظیهای ظاهری شیادانه، ماهیت ضدمردمی
آنها را برملا میکند و نشانمیدهد در پس این ضدیتهای کور با آلترناتیو
سرنگونی طلب، چیزی جز تلاش خائنانه برای حفظ رژیم آخوندی وجود ندارد.
مشخص است که هرکس
با جوابی که به آلترناتیو برگزیده خود میدهد ماهیت مردمی یا ضدمردمی،
مستقل یا وابستهگرا، آزادیخواه یا سرکوبگر خود را ارائه میدهد. مقاومت
ایران هم درست در همین نقطه از شفافیت هرچه بیشتر استقبال میکند و
از حق دمکراتیک هرکس برای ارائه جانشین مطلوب خود دفاع کرده و میکند زیرا
محکی برای ارزیابی واقعی به دست میدهد؛ اما اگر فقط تخطئه آلترناتیو
انقلابی سرلوحه کار قرار گیرد، دیگر نمیتوان با هیچ پوششی بر لفاظیهای
انجامشده هرچقدر هم که با فحش و دشنام به آخوندها همراه باشد، نام مبارزه
نهاد، چنین ظواهری تنها پوشاندن همسانی مواضع سیاسی مشترک با آخوندهاست که
برای مطبوع کردن یک پلشتی، با سس فحاشی و دشنام به آخوندها عرضه میشود
والا که میدان برای جنگیدن هرکس كه ادعای مبارزه علیه نظام آخوندها را دارد
باز است. چنین فرد یا افرادی طبعاً آلترناتیو انقلابی را درنبرد مشترک
علیه نظام آخوندی کمککار و همسنگر خود خواهد یافت. اگر کسی مسیر جدی
مبارزه را دنبال کند و بهواقع خواهان سرنگونی رژیم در عین مخالفت با
مقاومت مردمایران باشد ازقضا در پیچوخمهای آن و پیشبردن کار مشترک
اجتماعی خود، بیشتر در عمل پی به عظمت و مسئلهحلکنی مقاومت ایران
خواهدبرد و متوجه خواهدشد که برپا نگهداشتن یک «ائتلاف دیرپا» در تاریخ
ایران یعنی شورای ملی مقاومت به چه
میزان از دمکراتیسم، سعه صدر، اخلاق انسانی، روحیه انقلابی، مردمی و
پرداختگری و بردباری نیاز داشته است که بدون آن، یک تجمع ساده و نه حتی
یک کارجدی سیاسی، تا انتهای یک روز هم امتداد نخواهد یافت.
بهاینترتیب در
پهنه عمل اجتماعی، یک شاخص بیشتر برای شناسایی دوست از دشمن وجود ندارد:
«لبه تیز حملات هر فرد و جریان علیه نظام آخوندی به مثابه دشمن اصلی مردم
ایران است؟ یا آلترناتیوآن؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر